رفتن به نمایشگاه و خونه خاله رضوان
سلام گل پسرم روز یکشنبه با بابایی رفتیم نمایشگاه چون به بابایی بن کتاب داده بودند من و تو هم خوشحال رفتیم نمایشگاه. کلی چیزهای خوشکل برات خریدیم بعد از نمایشگاه رفتیم خونه خاله رضوان و عمو حمید چون شام اونجا دعوت بودیم کلی با ایلیا بازی کردی خیلی خوش گذشت شام ساندویچ زبان خوردیم خوشمزه شده بود دست خاله رضوان درد نکنه. چند تا عکس از پسر خوشکلم در خونه خاله رضوان داشتی به عروسکت پفیلا می دادی توپشو نگاه کن اندازه خودشه داشتی با ایلیا بازی میکردی میخندیدی گل پسرم اینا چیزای که من و بابا محمد برات از نمایشگاه خریدیم این تابلو رو خاله رضوا...
نویسنده :
مامان منا
10:54